http://dl.piy.ir/uploads/%D8%B7%D9%84%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D9%85%D9%86-%D8%AB%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%8C-%D9%88%D8%AC%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%B9%D8%A7-%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B9.mp3
برخی تحمل مشکل میخواهند نکنند. در حالات صاحب جواهر_از علمای بزرگ شیعه که کتاب ارزشمند جواهر الکلام از ایشان است_، می بینیم که خیلی مشکل داشته است. اما کار، تلاش، کوشش. پسرش می میرد، پای جنازه پسرش، شب که جنازه را در اتاقش گذاشته بودند تا فردا تشییع کنند، پای جنازه پسرش جواهر می نویسند. همان کاری که شب گذشته کرده بود، آن شب هم کرد.
صاحب ریاض_نویسنده کتاب ریاض السالکین_ می گوید که وهابی ها ریختند در نجف، و نجف را غارت کردند و من، زن و بچه ام را از پشت بام روانه کردم رفتند، یک بچه شیرخوار برای من گذاشتند رفتند. وهابی ها آمدند من و بچه رفتیم زیر بُتّا. خدا رحم کرد بچه گریه نکرد. همین صاحب ریاض می نویسد که وقتی وهابی ها رفتند من ریاضم را نوشتم.
نمیدانم و نمیتوانم و نمی شود و اینها در قاموس ما نباید راه داشته باشد اگر بخواهیم، می شود می توانیم. هم می توانیم و هم می شود.
باید همه شما این تقوا، روح خدا ترسی، در عمق جان شما حکمفرما باشد.اخلاق عملی! بتوانید درخت رذالت را از دل بکنید، درخت فضیلت را بجای او بکارید، بارور کنید، از میوه او، هم خود استفاده کنید، هم دیگران، شجره طیبه قرآن.
اون علم خب مایه است و این، رنگ آن مایه است. بدون این رنگ، بی مایه فطیر است. باید دست لطف امام زمان علیه السلام روی زندگی شما باشد. و اگر بخواهید دست لطف امام زمان علیه السلام روی زندگی شما باشد. باید نماز شب خوانده بشه، اون هم عالی. انس با قرآن، انس با توسلها. باید این سیاست بازیها، غیبت و تهمت، شایعه، آن هم به نام دین، نباید باشد. غیبت بوی گند دارد، آقا امام زمان علیه السلام توی اون محیط نمی آیند. این تهمتها، این حرفها که الآن هست، وقتی من این سایتها را میبینم، سایت نیست، فحش نامه است، تهمت نامه است.
به خودتون تلقین بکنید من اینم، می تونم، حتما میشه، اما رنگ میخواد. دست عنایت امام زمان علیه السلام میخواد. دست عنایت خدا می خواد: «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب» (هرکس تقوای الهی پیشه کند برای او را گشایشی قرار می دهیم و از آنجا که گمان نمی کند روزی او را میرسانیم).
قرآن می گوید اگر خدا معلم اخلاق نباشد هیچ کس نمی تواند خودش را مهذّب بکند: «و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابداً ولکنّ الله یزکّی من یشاء» (و اگر نبود فضل و رحمت خدا بر شما هرگز احدی از شما پاک و مهذب نمی شد ولی خدا هر که را بخواهد پاک می گرداند). خدا باید معلم اخلاق شما باشد.اخلاق نظری نه، اخلاق عملی. خدا دست شما را بگیرد وهمین طور کم کم و قدم به قدم ببرد جلو.
برید در تاریخ ببینید اینها که به یک جایی رسیدند، شبانه روز زحمت کشیدند! اما افراد فوق العاده مهذبی هم بوده اند. درخت رذالت را از دل کنده بودند.
حضرت امام گاهی اوقات در درس به ما میگفتند: «یک طلبه اگر بخواهد کار بکند هم باید ملا باشد، هم متدین باشد، هم عاقل». امام زمان علیه السلام این عالم را دوست دارد. شما هم تا سرحد عشق، ایشان را دوست داشته باشید. از ایشان استفاده بکنید، وجود مغتنمی است. خدا نکنه بیاید روزی، یکی از این علما را از دست بدهیم. همین طور که روایت هم داریم: «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدّها شئ»(اگر عالمی از دنیا برود شکافی در دین پدید می آید که هیچ چیزی آن را جبران نمی کند).
حضرت امام بعضی اوقات جسارت به مراجع را، جسارت به ملاها را می گفتند: ذنب لایغفر(گناه نابخشودنی). ولایتش قطع میشود.
یک جمله هم درمقابل شماها بگم، « اللهم قد بلّغت ...»(خدایا من طبق وظیفه پیام را رساندم...). دیگه شماهایید که ببینیم چقدر از این حرفهای من برداشت میکنید. خدا را قسمش میدهم به عظمت امام زمان توفیق آنچه گفتم به همه تان عنایت بفرماید. والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته.
قال امیر المومنین علیه السلام:
ألا أعلّمک اربع خصال تستغنی بها عن الطّب: فقال بلی.
· قال لا تجلس علی الطعام و أنت جائع
· و لا تقم عن الطعام إلا و أنت تشتهیه
· و جوّد المضغ
· و إذا نمت فأعرض نفسک علی الخلاء
فإذا استعملت هذا استغنیت عن الطب
امیر مومنان به امام مجتبی علیهما السلام فرمودند:
آیا نمی خواهی چهار چیز به تو بیاموزم که به واسطه آن از طب بی نیاز شوی؟ عرض کرد بله.
. بر سرسفره منشین مگراینکه گرسنه باشی.
. قبل از آنکه کاملا سیر شوی دست از غذا بکش
. غذا را خوب بجو.
. قبل از خواب دستشویی برو.
مردی که همسرش و خواهرش باو ضع زننده ای بیرون
آمده بودند با یک شخص متدین که همسرش چادر بر سر کرده بود
رو به رو شد و با ناراحتی به او گفت:
چرا زن خود را این قدر محصور می کنی او را اذیت می کنی؟
آن شخص گفت: دقت کردی ماشین شخصی رو چادر می کشن
نه اتوبوس همگانی؟!
و از بین ماشین های شخصی هر کدوم که
باکلاس تر و شیک تر و زیباتر هست چادر دارند؟
ژیان که چادر نمی خواد! ناموس من از هر ماشینی گرون قیمت
و با ارزشی برای من با ارزش تر است
و نمی خوام که دیگران او را با چشم و زبان خود مورد اذیت و توهین و متلک قرار بدن.
دید مردی مردکی را در رهی
همسرش آرایشش همچون پری
گفت ای آقا اجازه می دهی
این عروسک را که با خود می بری
گوشه چشمی به ما نازک کند
یا نگاهش من کنم از دلبری؟
گفت ای مردک چه می گویی سخن؟
قصد دعوا کرده ای یا توسری؟!!
گفت من قصد اجازت داشتم
تو چرا بر من چنین سان می پری؟
دیگران بی اذن تو لذت برند
من ادب کردم چقدر تو بی رگی!
از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کرده خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم ایران هستیم
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازه کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط
از آنچه که ما دوست نداریم نگو
تو گر کامرانی به فرمان و گنج
دگر کس فرومانده در ضعف و رنج
به دروازه مرگ چون در شویم
به یک هفته با هم برابر شویم
منه دل بر این دولت پنج روز
به دود دل خلق خود را مسوز
چنان زی که ذکرت به تحسین کنند
چو مُردی، نه بر گور نفرین کنند
تو گر کامرانی به فرمان و گنج
دگر کس فرومانده در ضعف و رنج
به دروازه مرک چون در شویم
به یک هفته با هم برابر شویم
منه دل بر این دولت پنج روز
به دود دل خلق خود را مسوز
چنان زی که ذکرت به تحسین کنند
چو مردی، نه بر گور نفرین کنند